کد مطلب:314165 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:195
یا اباالفضل به فریادم برس
جناب مستطاب آقای حاج ابوالحسن شریفی از كرج مكتوبی به انتشارات مكتب الحسین علیه السلام ارسال داشته اند و طی آن كرامت ذیل را مرقوم فرموده اند:
9. در سال 1342 هجری شمسی كه ساختمان سد كرج را شروع كردند، با شخصی به نام مستر روبن مسیحی كه مهندس سد كرج بود طی برخوردی آشنا شدم.
وی اظهار داشت: زمانی كه برای شكافتن كوه و ساختمان سد، با چند تن از كارگران دینامیت گذاری می كردیم، وقتی انفجاری صورت می گرفت كارگران كه با طناب در دامن كوه آویزان بودند همگی یك صدا ندا می كردند: یا حضرت اباالفضل العباس علیه السلام. و مكرر می دیدم سنگهای بزرگ كه از كوه جدا می شدند، به اطراف پرت می شدند ولی به كارگران اصابت نكرده و آنان صحیح و سالم می ماندند.
این موضوع در خاطرم باقی مانده بود تا اینكه برای خود من خطری پیش آمد. زیرا در وسط رودخانه با كمربندی مخصوص خود را به تیر برق بسته بودم تا سیمها را باز كرده و در جایی دیگر به تیرهای اصلی وصل نمایم، كه ناگهان متوجه شدم سیل عظیمی جاری
[ صفحه 596]
شده و به نزدیكی من رسیده است. هر چه فكر كردم دیدم باید خود را از تیر برق جدا سازم و در یك لحظه مرگ حتمی را در جلوی چشم خود دیدم. ناگهان ندای یا اباالفضل كارگران مسلمان و نجات یافتن آنان را به یاد آوردم و بلافاصله فریاد زدم:
یا حضرت اباالفضل علیه السلام، به فریادم برس!
و سرم گیج خورد، و دیگر متوجه نشدم چه واقعه ای پیش آمد. زمانی به هوش آمدم كه خود را در تخت بیمارستان دیدم و چشمم به دكترهای آمریكایی، كه مسئول سد كرج بودند، افتاد كه مشغول بیرون آوردن آب از گلویم هستند. آنان حیرت زده بودند كه چرا و چگونه این جانب را كه به تیر برق بسته شده بودم، در كنار رودخانه و میان ماسه ها پیدا كرده اند؟! در صورتی كه قاعدتا بایستی مرا پس از پایان جریان سیل، حداقل چند كیلومتر پایین تر از محل نصب تیر برق، پیدا كرده باشند، آن هم خفه شده! چون شدت جریان سیل به قدری بود كه چند نفر از كارگران و چندین دستگاه سنگین را با خود تا چند كیلومتر راه برده و تلفات زیادی به بار آورده بود.
این جانب پس از اینكه سلامتی خود را به دست آوردم، متوجه شدم كه نجاتم از مرگ حتمی مرهون توسل به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بوده است. لذا از كلیه ی خوراكیهایی كه در اسلام حرام می باشد كناره گیری نموده ام، ولی چون همسرم دختر یك كشیش مسیحی است در منزل به وی اظهار كردم كه من طبق نظریه ی طبیب از آن گونه خوراكیها پرهیز هستم. همه ساله نیز در ایام محرم الحرام مبلغی را نذر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام نموده و خود را بیمه ی آن حضرت كرده ام و به مصرف عزاداری توسط مسلمانان می رسانم.
9. در سال 1342 هجری شمسی كه ساختمان سد كرج را شروع كردند، با شخصی به نام مستر روبن مسیحی كه مهندس سد كرج بود طی برخوردی آشنا شدم.
وی اظهار داشت: زمانی كه برای شكافتن كوه و ساختمان سد، با چند تن از كارگران دینامیت گذاری می كردیم، وقتی انفجاری صورت می گرفت كارگران كه با طناب در دامن كوه آویزان بودند همگی یك صدا ندا می كردند: یا حضرت اباالفضل العباس علیه السلام. و مكرر می دیدم سنگهای بزرگ كه از كوه جدا می شدند، به اطراف پرت می شدند ولی به كارگران اصابت نكرده و آنان صحیح و سالم می ماندند.
این موضوع در خاطرم باقی مانده بود تا اینكه برای خود من خطری پیش آمد. زیرا در وسط رودخانه با كمربندی مخصوص خود را به تیر برق بسته بودم تا سیمها را باز كرده و در جایی دیگر به تیرهای اصلی وصل نمایم، كه ناگهان متوجه شدم سیل عظیمی جاری
[ صفحه 596]
شده و به نزدیكی من رسیده است. هر چه فكر كردم دیدم باید خود را از تیر برق جدا سازم و در یك لحظه مرگ حتمی را در جلوی چشم خود دیدم. ناگهان ندای یا اباالفضل كارگران مسلمان و نجات یافتن آنان را به یاد آوردم و بلافاصله فریاد زدم:
یا حضرت اباالفضل علیه السلام، به فریادم برس!
و سرم گیج خورد، و دیگر متوجه نشدم چه واقعه ای پیش آمد. زمانی به هوش آمدم كه خود را در تخت بیمارستان دیدم و چشمم به دكترهای آمریكایی، كه مسئول سد كرج بودند، افتاد كه مشغول بیرون آوردن آب از گلویم هستند. آنان حیرت زده بودند كه چرا و چگونه این جانب را كه به تیر برق بسته شده بودم، در كنار رودخانه و میان ماسه ها پیدا كرده اند؟! در صورتی كه قاعدتا بایستی مرا پس از پایان جریان سیل، حداقل چند كیلومتر پایین تر از محل نصب تیر برق، پیدا كرده باشند، آن هم خفه شده! چون شدت جریان سیل به قدری بود كه چند نفر از كارگران و چندین دستگاه سنگین را با خود تا چند كیلومتر راه برده و تلفات زیادی به بار آورده بود.
این جانب پس از اینكه سلامتی خود را به دست آوردم، متوجه شدم كه نجاتم از مرگ حتمی مرهون توسل به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بوده است. لذا از كلیه ی خوراكیهایی كه در اسلام حرام می باشد كناره گیری نموده ام، ولی چون همسرم دختر یك كشیش مسیحی است در منزل به وی اظهار كردم كه من طبق نظریه ی طبیب از آن گونه خوراكیها پرهیز هستم. همه ساله نیز در ایام محرم الحرام مبلغی را نذر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام نموده و خود را بیمه ی آن حضرت كرده ام و به مصرف عزاداری توسط مسلمانان می رسانم.